لحنهای بهشتی
مطالب زیر، متن نشریهای مفید است راجع به موسیقی که گلچینی از بیانات مقام معظم رهبری است. قبل از انتشار در سطح دانشگاه، آن را در وبلاگ ارائه کردیم. امید است مفید واقع گردد.
در بهشت، این لحنها بشنودم
در موسیقی، دو مصداق روشن وجود دارد. یک مصداق حرام قطعی، یک مصداق حلال قطعی، بین این دو تا هم، موارد مشتبه است. حرام قطعی، آن موسیقی ای است که انسان را، آدمی را، از خود بی خود می کند، از حقایق بی خود می کند، از خدا بی خود می کند و به شهوات سوق می دهد. این، از نظر اسلام، حرام است. موسیقی لهوی که می گویند، از ما هم سؤال می کنند، ما هم جواب می دهیم موسیقی لهو حرام است؛ لهو، یعنی این. « ما یلهی عن الله، ما یلهی عن ذکر الله»، آن چیزی ک انسان را از حقایق عالم غافل می کند. می برد توی عالم توهمات و خیالات و اینها. یعنی موسیقی ای که وقتی برای دختر و پسر جوان یا حتی غیر جوان، نواخته بشود یا عرضه بشود یا خوانده بشود، او را بکشاند به ملاهی و مناهی و به فساد و شهوات و از آن نزاهت مطلوب اسلام خارج کند، این حرام است. این می تواند موسیقی سنتی باشد، می تواند موسیقی غربی باشد، می تواند موسیقی محلی باشد. آن موسیقی ای که این خصوصیات را ندارد، مثلاً فرض بفرمایید، یک شعر خوش مضمونی را، یک خواننده ی خوبی، خوش صدایی دارد می خواند، نوازنده یی هم می نوازد، آن مضمون شعر، این خواننده را به سمت حقایق اسلامی و حقایق الهی و حقایق عرفانی زندگی- ولو خارج از مسایل عرفانی و الهی- نزدیک می کند، این قطعاً اشکال ندارد؛ حرام نیست. اسلام می خواهد ما را برگرداند به متن زندگی. غافل شدن و غرق شدن و رفتن توی توهمات و پندارها و گیج شدن از حقایق زندگی، غافل ماندن را، اسلام اصلاً قبول ندارد، نمی پسندد. لذاست که آن جور موسیقی حتماً با مسکرات همراه است. این جور موسیقی، ضد آن است. اصلاً در دو جهت مقابل است. « در بهشت، این لحنها بشنودم». در بهشت اینها را شنیده ام، حالا هم که می شنوم، احساس شوق می کنند.
موسیقی به معنای یک هنرما دو نوع موسیقی داریم: موسیقی حرام و موسیقی حلال. موسیقی حرام آن موسیقی ای است که ویژه مجالس لهو است. یعنی متناسب با مجالس لهو است. « موسیقی مطربِ» متناسبِ مجالس لهو. یعنی همان که چنانچه از عالم موسیقی بیرون بیایید و آن جلسه را در مقابل شما تصویر کنند، به عنوان یک آدم اهل اندیشه اسلامی یا اهل اندیشه های جدی و غیر اسلامی، ردش می کنید. آن موسیقی متناسب با آن جلسه، حرام است.
گاهی موسیقی، موسیقی کلامی ست. گاهی اوقات می شود که با یک صدای معمولی، یک شعر حرام را می خوانند. اصلاً این شعر، این آهنگ را حرام می کند. چون شعر حرام است. جهتش حرام است. گاهی یک شعر یک آهنگ را حلال می کند. آهنگ معمولی ست؛ امّا می توانست با این آهنگ چیز بدی خوانده شود. حالا یک شعر معنوی، عرفانی، اخلاقی، می تواند آن را حلال کند. البته «عرفانی» با «عشقی» نباید قاطی شود. این طور نیست که هر شعر عشقی ای، عرفانی باشد. بعضی خیال می کنند هر شعری که در آن می و معشوق و طُرّه زلف و امثال آن هست، این دیگر عرفانی است. نه! شعرهای حافظ هم بر دو نوع است. من یک وقت در جلسه ای که راجع به حافظ بود، اشعار او را تقسیم بندی کردم. تعدادی از آنها
عرفانی و تعدادی از آنها عشقی ست. امروز به نظر من بیش از شعر عرفانی، مردم ما به شعرهای اخلاقی محتاج اند؛ شعرهای صائب و مثل شعرهای سبک هندی. از جمله، اشعار واعظ قزوینی. این شعرها، هم از لحاظ رتبه شعری بالاست و هم الآن مردم به اینها بیشتر احتیاج دارند تا شعرهای عرفانی، که معنایشان را هم درست نمی فهمند. این شعر می تواند یک آهنگ را که می توانست آهنگ حرام باشد، حلال کند.
موسیقی به معنای یک هنر، چیز با ارزشی ست. اما همچنان که یک شعر بد، مردود است- و لو یک هنر است- همچنان که یک داستان گناه آلود و گناه آموز مردود است- ولو یک هنر است- یک موسیقی گناه آلود و گناه آموز نیز، هم حرام و هم مردود است؛ ولو اینکه یک هنر است. این را حمل نکنند بر ضدیّت با هنر؛ که «آقا؛ فلانی با هنر مخالف است!» ما با گناه مخالفیم. چرا با هنر مخالف باشیم؟! تا گفته می شود «موسیقی حرام است»، می گویند : « آه! اینها باز هم آخوند بازی و شیخ بازی در می آورند. مقدس بازی در می آورند.» نه آقا! موسیقی خوب چیز خوبی است. مگر ندیدید جلو چشم امام آلات موسیقی را بردند و بنا کردند زدن و خواندن. امام هم مثل کوه نشستند و همین طور نگاه کردند.
بهترین را انتخاب کنید
در آهنگ و خواندن، سعی کنید بهترین را انتخاب کنید. هدف فقط این نیست که بخواهید سرودی خوانده شود. این چیزها حامل پیامی است، که شما می خواهید آن را بگویید. شما که نمی خواهید از این طریق، کاسبی کنید. شما دارید دنبال فکری می گردید. باید وقتی می خواهید آن فکر را ارائه بدهید، در بهترین لباس ارائه کنید.
من بارها گفته ام : « اگر پروردگار عالم، همین مضامینی را که در قرآن هست، در عباراتی غیر فصیح ارائه می کرد، قرآن تا حالا نمی ماند، و این قدر نفوذ پیدا نمی کرد.» فکر، هر چه عالی باشد، اگر در قالب و با زبان خوب ادا نشود، نمی ماند. در سرود، قالب چیست؟ در درجه اول، آهنگ است دیگر! این آهنگ را یک نفر می خواهد بخواند، یک نفر می خواهد بنوازد. اینها باید از بهترینها انتخاب بشوند؛ و لازم هم نیست که خیلی طولانی باشد. آهنگهای خوب دنیا، هیچ کدام این قدر طولانی نیست. البته همه آهنگهای خوب دنیا را ما نشنیده ایم، خوبهایش غالباً طولانی نیست. جانباز، بیش از اینها جا دارد که برایش بسازند و بگویند. لذا، بهترین خواننده ها را استخدام کنید. بروید سراغ این خواننده های خوبی که هستند. من نمی خواهم اسم بیاورم. صداهای خوب، هنر خوانندگی خوب،
موسیقیدان خوب، نوازندگان خوب، آهنگساز درجه یک- عمده آهنگساز است- انتخاب کنید.
مرحوم «زاهد» - عطاء الله زاهد- یک وقت به من گفت : «این موزیکِ فیلمِ «محمّد رسول اللهِ» معروف، از اذان مدینه یا مکه گرفته شده است. یک اذانی است که پخش می شود؛ و آن اذان را اتفاقاً، یک نفر در داخل کشور ما هم به شکل خوبی گفته است. همان اسلوب «اذان شریف»؛ که من هم از آن خوشم می آید. ایشان می گفت از یک الله اکبر او، این را گرفته اند، بسط داده اند، و این موزیک را از آن به وجود آورده اند. ان شاءالله این روش کار و این رفتار، هر چه بیشتر باید تقویت شود. باید هنر این کشور را به این سو بکشانید. ان شاءالله، باید هنر کشور را به سمت اصالتهای انقلاب بکشانید. این حرفهای حسابی ای که این ملتِ به این عظمت گفته و دنیا را پر کرده است، باید تبیین بشود. برای مردم خودمان هم باید تبیین بشود. ما فقط به سخنرانی روی آورده ایم. در حالی که بهترین بیانها در اختیار شماست، و می توانید اینها را برای مردم تبیین کنید.
بهترین خوانندگان
ما از هنر خوانندگیِ خوب و موسیقی حلال، استقبال می کنیم. بسیار خوب است اگر خوانندگان بتوانند همان حدّ صحیحِ موسیقی حلال را پیدا و حفظ کنند و بخصوص اشعار خوب را بخوانند که هنر بزرگی است. استفاده از حنجره، بسیار کار عظیمی است. کاری که حنجره می کند، ساز نمی تواند بکند. ساز، حنجره را مشایعت می کند. حیات و زندگی مالِ حنجره و مالِ نفس انسانی است. اگر بتوانند، این کار را ان شاءالله بکنند و صدایشان هم در یک حد، متوقّف نماند. سفارش ما به آقایانِ خوانندگان هم مثل شعرا همین است که باید مرتّباً به پله های بالاتر پا بگذارند و پیش بروند.
مرز حلال و حرام
این که ما بگوییم موسیقی بهترین راه مقابله با تهاجم فرهنگی است، نه، من به این معتقد نیستم که موسیقی یک چنین کششی داشته باشد. بهتر است بگویم یکی از راههای مبارزه با تهاجم فرهنگی است. البته با شرایطی می تواند باشد، اما بهترین راهش را نمی دانم. بعضی خیال می کنند که مرز موسیقی حلال و حرام، موسیقی سنتی ایرانی و موسیقی غیر سنتی است؛ نه، این طوری نیست. آن موسیقی که منادیان دین و شرع همیشه در دوره های گذشته با آن مقابله می کردند و می گفتند حرام است، همان موسیقی سنتی ایرانی خودمان است که به شکل حرامی در دربارهای سلاطین، در نزد افراد بی بند و بار، در نزد افرادی که به شهوات تمایل داشتند، اجرا می شده است. بنابراین، مرز موسیقی حلال و حرام، عبارت از ایرانی بودن، سنتی بودن، قدیمی بودن، کلاسیک بودن، غربی بودن یا شرقی بودن نیست؛ «مرز» آن چیزی است که عرض کردم.
البته الآن دستگاههایی هستند که دارند ممیزی می کنند؛ اما من خیلی اطمینان ندارم که این ممیزیها صددرصد درست باشد. گاهی می آیند به ما می گویند که یک نوار بسیار بد یا مبتذلی دارند به صورت مجاز پخش می کنند؛ گاهی هم ممکن است عکس این اتفاق بیفتد.
موسیقی می تواند گمراه کننده باشد، می تواند انسان را به شهوات دچار کند، می تواند انسان را غرق در ابتذال و فساد و پستی بکند؛ می تواند هم این نباشد و می تواند عکس این باشد؛ مرز حلال و حرام این جاست.
بسم رب الشهدا و الصدیقین
جمعی از اساتید، فضلا، پژوهشگران و مبلغان حوزههای علمیه قم، مشهد و اصفهان امشب به مدت 4 ساعت با حضرت آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار و گفتگو کردند.
در ابتدای این دیدار، هفده نفر از فضلا و اساتید حوزههای علمیه دیدگاههای خود را درخصوص مسائل مختلف علمی، آموزشی و تبلیغی حوزههای علمیه بیان کردند.
سپس حضرت آیت الله خامنهای با اشاره به ظرفیت بسیار بالا و نسل بالنده کنونی حوزههای علمیه و خدمات علمی آنها تأکید کردند: آینده نگری، مدیریت تحول، برنامهریزی علمی، بازنگری در متون آموزشی، سیاستگذاری متناسب با نیازهای علمی حوزهها و ترسیم چشم انداز آینده، و اهتمام بیش از پیش به کرسیهای آزاد اندیشی علمی از ضرورتهای اساسی ادامه حرکت رو به رشد و افزایش نفوذ و تأثیرگذاری حوزههای علمیه با توجه به رشد سریع و پرشتاب تحولات و فناوریهای نوین است.
ایشان با تأکید بر لزوم نهادینه شدن آیندهنگری در حوزههای علمیه، نقش شورایعالی حوزه علمیه قم، بزرگان و حضرات مراجع را در این خصوص یادآور شدند و افزودند: با توجه به مسئولیت سنگین حوزههای علمیه و روحانیت درخصوص دینداری مردم، اهمیت آیندهنگری بسیار مضاعف است.
رهبر انقلاب اسلامی، تحول را مسئلهای اجتنابناپذیر و حتمی دانستند و خاطرنشان کردند: کنارهگیری از تحول موجب از بین رفتن و یا منزوی شدن خواهد شد بنابراین، تحول را باید پذیرفت و آن را در جهت صحیح مدیریت کرد.
حضرت آیت الله خامنهای تحول در حوزههای علمیه را ضروری خواندند و با تأکید بر لزوم تحول در شیوههای آموزشی، پژوهشی، متون درسی حوزههای علمیه و همچنین اعطای مدرک مستقل حوزهای، افزودند: همه این امور برای تحول لازم است اما باید به گونهای مدیریت شوند که تحول در جهت صحیح باشد و حوزههای علمیه از آفات مدرکگرایی، و یا کاهش سطح علمی و دانایی در امان بمانند.
ایشان مدیریت کارآمد را برای تحول بسیار ضروری دانستند و با تأکید بر انجام برخی اصلاحات به منظور تکمیل مدیریت حوزههای علمیه، خاطرنشان کردند: مهمترین کار در حوزههای علمیه سیاستگذاری است که شورایعالی حوزه علمیه باید ضمن توجه بیش از پیش به سیاستگذاری، با بهره گیری از دیدگاهها و نظرات فضلا و بدنه کارشناسی قوی موجود در حوزهها، چشم انداز آینده حوزههای علمیه را با توجه به شتاب تحولات و پیشرفت علمی جهان تدوین کند.
رهبر انقلاب اسلامی در همین خصوص نهاد مدیریت در حوزه علمیه را بسیار با اهمیت دانستند و افزودند: یکی از نیازهای حوزههای علمیه، بهرهگیری از یک شورای برنامهریزی آگاه به شیوههای علمی و نوین برنامهریزی است.
حضرت آیت الله خامنهای همچنین با تأکید بر لزوم جدی گرفته شدن کرسیهای آزاد اندیشی افزودند: حوزههای علمیه همواره مهد آزاداندیشی و بحثهای جدی علمی بودهاند بنابراین کرسیهای آزاداندیشی باید به یک عرف در حوزههای علمیه تبدیل شوند و زمینه تحمل دیدگاههای مختلف علمی فراهم شود.
ایشان ضرورت تشکیل هیأتهای علمی برای سطوح و رشتههای مختلف علمی و رسمیت یافتن آن در حوزههای علمیه نیز تأکید کردند.
رهبر انقلاب اسلامی همچنین با اشاره به ضرورت توجه به تبلیغ در داخل و خارج کشور، لزوم اهتمام بیش از پیش به غنابخشی محتوای مطالب و منابع را یادآور شدند و تأکید کردند: تشکیل یک مرکز به منظور تربیت طلاب برای تبلیغ در عرصه بینالمللی لازم به نظر میرسد.
لینک تصاویر این دیدار در لینک های روزانه ی وبلاگ قرار داده شده است.
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى
در دیدار گردانهاى نمونه
عاشورا و الزهراى بسیج
05/ 09/ 86 |
براى من بسیار شیرین و خاطرهانگیز است که با شما عزیزان - جمعى از بهترین جوانان این کشور، مجموعهاى از بسیجیان دلاور - در این میدان ملاقات کنم و با جمعهاى دیگرى که در سراسر کشور مانند شما اجتماع کردهاند، سخن بگویم.
بسیج مثل خود انقلاب از آیات الهى است. جنس بسیج هم از جنس انقلاب است. خصوصیاتى که انقلاب اسلامى را در همهى تاریخِ انقلابها ممتاز میکرد، تأثیرات آن را در اعماق دلهاى مردم در کشورهاى دیگر عمق میبخشید، این خصوصیات در این مجموعهى عزیز و گرانبهائى که نامش بسیج است، وجود دارد. همچنانیکه انقلاب یک پدیدهى بى سابقه بود، بسیج هم یک پدیدهى بىسابقه بود.
در کشورهاى مختلف با شکلهاى گوناگون نیروهاى مقاومت درست میکنند. به تقلید آنها در رژیم طاغوت در اینجا هم چیزهائى درست کرده بودند، لکن جوهر و حقیقت بسیج از زمین تا آسمان با آنها متفاوت است. اگر در کارهائى که دیگران از روى دست هم در سرتاسر جهان در کشورهاى مختلف انجام دادهاند، تکیه بر ظاهر و بر ادعا و بر زرق و برق است و از باطن و معنا و روح خبرى در آن نیست، در بسیج درست بعکس است.
بسیج مستضعفین که امام آن را بنیاد کرد، سر تا پا روح بود، معنویت بود و جان بود. اتفاق افتاد که آغاز ولادت بسیج نزدیک شد به شروع جنگ تحمیلى که هشت سال این ملت را به دفاع مشغول کرد. بنابراین بسیج از اوائل ولادت خود، وارد میدان نبرد شد؛ آن هم نبردى سخت؛ نبردى که یک طرف آن همهى قدرتهاى بزرگ جهانى پشت سر رژیم متجاوز صدام بودند، یک طرف ملت ایران بود و نیروهاى مسلح ایران. در چنین جنگى بسیج وارد شد.
ورود بسیج در این جنگ موجب شد که صحنهى جنگ در مقابل چشم حیرتزدهى همهى مردم دنیا به سود معنویت - که با دست خالى همراه بود، اما سرشار از ایمان بود - رقم بخورد و همهى دنیا در برابر چشم خود ببینند که چطور جوان ایرانى با سرمایهى ایمان، با تکیهى بر خدا، با اعتمادبهنفس وارد میدان نبرد میشود، پیچیدهترین تاکتیکهاى جنگى را طراحى میکند و معجزهاى مثل فتحالمبین و بیتالمقدس در مقابل چشم دنیا میگذارد. تاکتیکهائى که جوانهاى مؤمن در عملیات بیتالمقدس - که منتهى شد به آزادى خرمشهر - به کار بستند و طراحىاى که آنها کردند، تا امروز هم براى آن کسانى که در مقولههاى نظامى صاحب فکر و نظرند، درسآموز است؛ تاکتیکهاى پیچیده، پرتحرک، دشوار، به حسب ظاهر نشدنى، اما به دست معجزهگر جوان مؤمن ایرانى، جوان مبتکرِ متکى به خدا، عملى و شدنى و واقع شده، بىسابقه بود.
این معنویت، این تکیهى به نیروهاى معنوى و ایمانى، این اعتماد به نفس، این شجاعت، این حقیر شدن همهى جلوههاى ظاهر زندگى مادى، حرکت در راه رضاى خدا، در هیچ جا سابقه نداشت؛ همچنانیکه که خودِ انقلاب اسلامى هم نظیرى و سابقهاى در تاریخ نداشت.
بسیج مثل انقلاب، مردمى بود و مردمى است. درست است که شما در قالب مجموعههاى وابستهى به نیروى مقاومت، شکل گردانهاى رزمى میگیرید، آمادگیهاى نظامى پیدا میکنید و در میدان نبرد خودتان را نشان دادید و اگر یک روزى کشور باز نیاز به نیروى نظامى و جنگى پیدا کند، در صفوف مقدم هستید؛ این درست است، اما جنگ همهى محتواى بسیج نیست. بسیج، گستردهى در همهى عرصههاى زندگى است. آن وقتى که نوبت سازندگى است، بسیج پیشرو است؛ آن وقتى که نوبت مددرسانى و خدمات است، بسیج پیشرو است؛ آن وقتى که نوبت تحقیقات بسیار دقیق و ریز و حساس است، نیروهاى بسیجى در صفوف اولند. امروز شما نگاه کنید در همین قضیهى هستهاى، در این فناورى پیچیده و بسیار دشوار، جوانهائى که آنجا هستند، جوانهاى متدین و اجزاء طبیعى و حقیقى بسیج را تشکیل میدهند. در همه جا همینجور است.
مؤسسهى بسیار فعال و پیشروِ رویان، مرحوم دکتر کاظمى، افتخار میکرد یک بسیجى است. جوانهاى مؤمن و فعال آن، طبیعتشان، جنسشان، جنس بسیج است؛ آنجا هم بسیج، آنجا هم ایمان، آنجا هم اعتمادبهنفس، که از خصوصیت بسیجى است.
در همهى عرصههاى زندگى در کشور عزیز ما و در نظام جمهورى اسلامى، بسیج حضور دارد. یک بعدش، این بعد نظامى است و تحرکات نظامى و آموزشهاى نظامى و تربیت نظامى و انضباط نظامى. مثل خود انقلاب مردمى است. هر عنصرى، هر فردى، هر مجموعهاى که بتواند این خصوصیت انقلاب را با خود همراه داشته باشد، مثل انقلاب ماندگار و جاودانه است؛ مثل انقلاب مؤثر و فعال و اثرگذار در محیط حضور خود هست.
در میدان سیاست هم مردمى بودن، در میدان سازندگى هم همینجور، در میدان مدیریت کلان کشور هم مردمى بودن، عنصر مردمى بودن. انقلاب مردمى است، بسیج هم مردمى است.
بسیج مثل انقلاب سیراب از معارف اسلامى و سلوک دینى است. انقلاب ما تحت تأثیر جوسازىِ به اصطلاح انقلابیون ملحدى که در سراسر جهان ادعاهاشان گوش فلک را کَر میکرد، قرار نگرفت. مظهر این تعبد و تمسک به دین، امام بزرگوار ما بود؛ یکپارچه متمسک به دین، در اصول و فروع، در معارف والاى اسلامى و در عمل فردى؛ انقلاب اینجور متولد شد. ملت به این سمت حرکت کردند، این را خواستند، براى این جان دادند. بسیج هم همینجور متولد شد. بسیج یک مجموعهى دینى است.
در میدانهاى نبرد هشت ساله هیچکس به جوانهاى بسیجى نمیگفت شما بیایید اینجور توسل کنید، اینجور توجه کنید، اینجور عبادت کنید، اینجور دعا کنید؛ از درون میجوشیدند، دلشان و ایمانشان آنها را به سمت تعبد میبُرد. بافت وجودى آنها که در آن میدان دشوار جلاى بیشترى هم پیدا کرده بود، به آنها مىآموخت چگونه خدا را عبادت کنند؛ و عبادت میکردند. این چیزهائى که میشنوید و در کتابهاى یادگار از آن دوران میخوانید از عبادت بسیجیها، از تضرع و اشک زلال جوانهاى بسیجى در میدانهاى جنگ، اینها جوشیده از دل آنها بود. هیچ کسى نمیتواند این را به کسى یاد بدهد. اینها یادگرفتنى نیست، اینها از درونِ دل و از عمق جان جوشیدنى است. بسیج یک موجود متدین و متشرع است.
بسیج مثل انقلاب با دشمنان سازشناپذیر است. انقلاب اسلامى را زیر فشار قرار دادند براى اینکه به سود قواعد ظالمانهى جهانى از جایگاه خود عقبنشینى کند؛ انواع فشارها را بر انقلاب و بر نظام جمهورى اسلامى به این منظور وارد کردند که یکىاش تحمیلِ هشت سال جنگ بر این کشور بود. انقلاب تسلیم نشد، امام تسلیم نشد، بسیج هم در مقابل فشارها و قواعد ظالمانه و جوسازیها هرگز تسلیم نمیشود و یک قدم به عقب نمیرود.
بسیج در واقع آن پوششى است، آن قالبى است که بهترین جوانان این کشور براى رسیدن به آرمانهاى بلند این ملت بزرگ، میتوانند در زیر این پوشش گرد هم بیایند و جمع بشوند. بسیج، پیر و جوان و زن و مرد و این قشر و آن قشر نمیشناسد. هر کدام از ما آن روزى که به معناى حقیقى کلمه بتوانیم خود را بسیجى بدانیم، باید افتخار کنیم؛ و افتخار میکنیم.
براى همین خصوصیات است که دشمنان این انقلاب یکى از اصلىترین نقاط حملهى خود را همیشه بسیج قرار دادهاند. بسیج را متهم کردند. در میدانهاى سیاسى، بازیگران سیاسى هرچه خواستند علیه بسیج گفتند. بسیج، آرام - مثل یک اقیانوسِ آرام و پر عمق - در پاسخ به آنها چیزى نگفت و چیزى نمیگوید؛ و چیزى نگوئید.
بسیج یعنى آن مجموعهى بهترین عناصر یک کشور که همت ما، عشق ما، امید ما این است که این مجموعه فراگیر باشد؛ همهى افراد این ملت بزرگ را در بر بگیرد. همینجور هم هست؛ ما میگوئیم بیست میلیون، اما در واقع، بسیج دهها میلیون بیشتر از این تعدادها و مقدارها باید باشد و به امید خدا هست و خواهد بود.
وقتى این ملت ایستاده است، وقتى این ملت حاضر نیست از آرمانهاى بلند خود دست بکشد، وقتى این ملت اسیر جوسازیهاى دشمنان نمیشود، وقتى این ملت با بازیهاى سیاسى معمول و مرسوم در دنیا قدمش نمیلغزد و از راه مستقیم خود عدول نمیکند، وقتى این ملت پرچم اسلام را با دستهاى قدرتمند خود بلند میکند و ملتهاى اسلامى و همهى امت اسلامى را با حضور خود و وجود خود دلگرم میکند، این نشاندهندهى این است که بسیج موفق بوده است و موفق خواهد بود و دشمنان بسیج و مراکز و دستگاههائى که به خاطر دشمنى با انقلاب و با آرمانهاى انقلاب با بسیج دشمنند، باید اذعان کنند، اعتراف کنند که شکست خوردهاند.
نیروى عظیم بسیج، نیروى عظیم ملت ایران است. جوانان عزیز! پسران! دختران! قشرهاى مختلف! عناصر مؤمن و شاداب و مبتکرى که در این قالب بزرگ و مجموعهى عظیم قرار گرفتهاید! هرچه میتوانید کیفیت خودتان را بالا ببرید تا بتوانید بر روى فضاى عمومى جامعه اثر بگذارید و جوانهاى بیشتر و مجموعههاى بیشترى را به آن مرکزیت اصولى و آرمانى نزدیک کنید. مجموعههاى مردمى بسیج، باید فکرشان این باشد؛ مدیران و اداره کنندگان و سرپرستان بسیج هم باید همین را فکر کنند.
امروز نظام مقدس جمهورى اسلامى به برکت همین عناصر سازندهى خود - که عناصر سازندهى بسیج هم همانهاست - توانسته است به سمت آرمانها پیش برود؛ میدان را از دست دشمنهاى خود بگیرد. امروز ما کجا قرار داریم، بیست سال پیش، بیست و پنج سال پیش کجا بودیم؟ در همهى میدانها ملت ایران جلو آمده و دشمنان ملت ایران در همهى میدانها و عرصهها اعتراف میکنند که در مقابل ملت ایران کم آوردهاند. و ملت ایران توانسته است این حرکت بزرگ خود را دنبال بکند. ملتهاى دیگر هم به شما نگاه میکنند. ملت مظلوم فلسطین، ملت خون داده و مظلوم عراق به شما نگاه میکنند. نشاط شما، ایستادگى شما، سربلندى شما، عزم و ارادهى شما در روحیهى آنها اثر میگذارد. امروز مىبینید امریکائیها و همدستانشان باز براى اینکه شاید بتوانند خودشان را به مقاصد شومشان نزدیک بکنند، دست زدند به تشکیل کنفرانس پاییزى، که من در روز عید فطر هم اشاره کردم؛ «پاییزى» است؛ خزانزده است؛ اسمش رویش است. امیدوارند که بتوانند به این وسیله به دولت جعلىِ غاصب صهیونیست کمکى برسانند؛ جبران شکستهاى گذشته را بکنند و براى مسئولان امروز کاخ سیاه آبروئى درست کنند. امروز همه در دنیا و سیاستمداران از پیش، میدانند که این کنفرانس - که چند روز دیگر تشکیل خواهد شد - شکستخورده است. این به خاطر چیست؟ به خاطر بیدارى ملت فلسطین است. و بیدارى ملت فلسطین گره خورده است به بیدارى ملتهاى دیگر، و در رأس آنها، ملت عظیم و بزرگ ایران، شما جوانان مؤمن. حرکت شما، شعار شما، حضور شما، فعالیت شما، در قضایاى جهانى به همین نسبت اثر میگذارد.
پروردگارا! روح مطهر امام را که این جوانان عظیم ساخته و پرداختهى آن ایمان و روح بلند و بزرگند، روز به روز بر علو درجاتش بیفزا. پروردگارا! شهداى عزیز این ملت را، شهداى نیروهاى مسلح را، شهداى بسیج را، که مظلومانه و شجاعانه - مثل مقتداشان امیرالمؤمنین که هم مظلوم بود، هم شجاعترین بود در میدانهاى نبرد - به شهادت رسیدند، با شهداى کربلا محشور کن. پروردگارا! این جوانان عزیز ملت ایران را به ملت ایران ببخش. پروردگارا! روز به روز بر افتخارات ملت ایران و جوانانشان بیفزا.
بسم رب الشهدا و الصدیقین
در ۵ آذرماه سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی، همایش دانشجویان بسیجی دانشگاه با حضور دکتر مرادی، مشاور عالی سازمان بسیج دانشجویی کشور، در سالن آمفی تئاتر شهید آوینی دانشکدهی مهندسی برگزار شد.
بعد از تلاوت قرآن و پخش سرود جمهوری اسلامی و دعای سلامتی امام زمان(عج)، برنامه با سخنرانی آقای وحید مهدوی، مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه، ادامه پیدا کرد.
سپس کلیپی از بیانات مقام معظم رهبری در جمع دانشجویان بسیجی در سالن پخش شد و در پایان دکتر مرادی به بیان مطالبی چند راجع به بسیج و امنیت ملی پرداختند.
در این برنامه دکتر بصیرزاده، معاون دانشجویی-فرهنگی دانشگاه و مهندس چکشیان، ریاست اداره امور فرهنگی دانشگاه، نیز حضور داشتند.
ضمناً مراسم مشابهی نیز در تالار فردوسی دانشکدهی ادبیات و علومانسانی با حضور شاعر برجستهی استان خوزستان، استاد سنایی، و ریاست دانشکده، دکتر فیروزی، برگزار شد.
بسم رب الشهدا و الصدیقین
در روز سهشنبه، ۲۹/۸/۸۶، به مناسبت میلاد هشتمین آفتاب تابناک آسمان امامت و ولایت جشنی بزرگی در آمفی تئاتر دانشکدهی کشاورزی برگزار شد. با تلاوت قرآن این مراسم معنوی آغاز شد و پخش کلیپ بخش بعدی برنامه بود. سپس به برندگان جام فوتسال خوابگاه شهدا جوایزی اهدا شد. برنامه با سخنرانی حجتالاسلاموالمسلمین جوانمردزاده ادامه پیدا کرد و در نهایت با ابتهالی زیبا به پایان رسید.