لحنهای بهشتی
مطالب زیر، متن نشریهای مفید است راجع به موسیقی که گلچینی از بیانات مقام معظم رهبری است. قبل از انتشار در سطح دانشگاه، آن را در وبلاگ ارائه کردیم. امید است مفید واقع گردد.
در بهشت، این لحنها بشنودم
در موسیقی، دو مصداق روشن وجود دارد. یک مصداق حرام قطعی، یک مصداق حلال قطعی، بین این دو تا هم، موارد مشتبه است. حرام قطعی، آن موسیقی ای است که انسان را، آدمی را، از خود بی خود می کند، از حقایق بی خود می کند، از خدا بی خود می کند و به شهوات سوق می دهد. این، از نظر اسلام، حرام است. موسیقی لهوی که می گویند، از ما هم سؤال می کنند، ما هم جواب می دهیم موسیقی لهو حرام است؛ لهو، یعنی این. « ما یلهی عن الله، ما یلهی عن ذکر الله»، آن چیزی ک انسان را از حقایق عالم غافل می کند. می برد توی عالم توهمات و خیالات و اینها. یعنی موسیقی ای که وقتی برای دختر و پسر جوان یا حتی غیر جوان، نواخته بشود یا عرضه بشود یا خوانده بشود، او را بکشاند به ملاهی و مناهی و به فساد و شهوات و از آن نزاهت مطلوب اسلام خارج کند، این حرام است. این می تواند موسیقی سنتی باشد، می تواند موسیقی غربی باشد، می تواند موسیقی محلی باشد. آن موسیقی ای که این خصوصیات را ندارد، مثلاً فرض بفرمایید، یک شعر خوش مضمونی را، یک خواننده ی خوبی، خوش صدایی دارد می خواند، نوازنده یی هم می نوازد، آن مضمون شعر، این خواننده را به سمت حقایق اسلامی و حقایق الهی و حقایق عرفانی زندگی- ولو خارج از مسایل عرفانی و الهی- نزدیک می کند، این قطعاً اشکال ندارد؛ حرام نیست. اسلام می خواهد ما را برگرداند به متن زندگی. غافل شدن و غرق شدن و رفتن توی توهمات و پندارها و گیج شدن از حقایق زندگی، غافل ماندن را، اسلام اصلاً قبول ندارد، نمی پسندد. لذاست که آن جور موسیقی حتماً با مسکرات همراه است. این جور موسیقی، ضد آن است. اصلاً در دو جهت مقابل است. « در بهشت، این لحنها بشنودم». در بهشت اینها را شنیده ام، حالا هم که می شنوم، احساس شوق می کنند.
موسیقی به معنای یک هنرما دو نوع موسیقی داریم: موسیقی حرام و موسیقی حلال. موسیقی حرام آن موسیقی ای است که ویژه مجالس لهو است. یعنی متناسب با مجالس لهو است. « موسیقی مطربِ» متناسبِ مجالس لهو. یعنی همان که چنانچه از عالم موسیقی بیرون بیایید و آن جلسه را در مقابل شما تصویر کنند، به عنوان یک آدم اهل اندیشه اسلامی یا اهل اندیشه های جدی و غیر اسلامی، ردش می کنید. آن موسیقی متناسب با آن جلسه، حرام است.
گاهی موسیقی، موسیقی کلامی ست. گاهی اوقات می شود که با یک صدای معمولی، یک شعر حرام را می خوانند. اصلاً این شعر، این آهنگ را حرام می کند. چون شعر حرام است. جهتش حرام است. گاهی یک شعر یک آهنگ را حلال می کند. آهنگ معمولی ست؛ امّا می توانست با این آهنگ چیز بدی خوانده شود. حالا یک شعر معنوی، عرفانی، اخلاقی، می تواند آن را حلال کند. البته «عرفانی» با «عشقی» نباید قاطی شود. این طور نیست که هر شعر عشقی ای، عرفانی باشد. بعضی خیال می کنند هر شعری که در آن می و معشوق و طُرّه زلف و امثال آن هست، این دیگر عرفانی است. نه! شعرهای حافظ هم بر دو نوع است. من یک وقت در جلسه ای که راجع به حافظ بود، اشعار او را تقسیم بندی کردم. تعدادی از آنها
عرفانی و تعدادی از آنها عشقی ست. امروز به نظر من بیش از شعر عرفانی، مردم ما به شعرهای اخلاقی محتاج اند؛ شعرهای صائب و مثل شعرهای سبک هندی. از جمله، اشعار واعظ قزوینی. این شعرها، هم از لحاظ رتبه شعری بالاست و هم الآن مردم به اینها بیشتر احتیاج دارند تا شعرهای عرفانی، که معنایشان را هم درست نمی فهمند. این شعر می تواند یک آهنگ را که می توانست آهنگ حرام باشد، حلال کند.
موسیقی به معنای یک هنر، چیز با ارزشی ست. اما همچنان که یک شعر بد، مردود است- و لو یک هنر است- همچنان که یک داستان گناه آلود و گناه آموز مردود است- ولو یک هنر است- یک موسیقی گناه آلود و گناه آموز نیز، هم حرام و هم مردود است؛ ولو اینکه یک هنر است. این را حمل نکنند بر ضدیّت با هنر؛ که «آقا؛ فلانی با هنر مخالف است!» ما با گناه مخالفیم. چرا با هنر مخالف باشیم؟! تا گفته می شود «موسیقی حرام است»، می گویند : « آه! اینها باز هم آخوند بازی و شیخ بازی در می آورند. مقدس بازی در می آورند.» نه آقا! موسیقی خوب چیز خوبی است. مگر ندیدید جلو چشم امام آلات موسیقی را بردند و بنا کردند زدن و خواندن. امام هم مثل کوه نشستند و همین طور نگاه کردند.
بهترین را انتخاب کنید
در آهنگ و خواندن، سعی کنید بهترین را انتخاب کنید. هدف فقط این نیست که بخواهید سرودی خوانده شود. این چیزها حامل پیامی است، که شما می خواهید آن را بگویید. شما که نمی خواهید از این طریق، کاسبی کنید. شما دارید دنبال فکری می گردید. باید وقتی می خواهید آن فکر را ارائه بدهید، در بهترین لباس ارائه کنید.
من بارها گفته ام : « اگر پروردگار عالم، همین مضامینی را که در قرآن هست، در عباراتی غیر فصیح ارائه می کرد، قرآن تا حالا نمی ماند، و این قدر نفوذ پیدا نمی کرد.» فکر، هر چه عالی باشد، اگر در قالب و با زبان خوب ادا نشود، نمی ماند. در سرود، قالب چیست؟ در درجه اول، آهنگ است دیگر! این آهنگ را یک نفر می خواهد بخواند، یک نفر می خواهد بنوازد. اینها باید از بهترینها انتخاب بشوند؛ و لازم هم نیست که خیلی طولانی باشد. آهنگهای خوب دنیا، هیچ کدام این قدر طولانی نیست. البته همه آهنگهای خوب دنیا را ما نشنیده ایم، خوبهایش غالباً طولانی نیست. جانباز، بیش از اینها جا دارد که برایش بسازند و بگویند. لذا، بهترین خواننده ها را استخدام کنید. بروید سراغ این خواننده های خوبی که هستند. من نمی خواهم اسم بیاورم. صداهای خوب، هنر خوانندگی خوب،
موسیقیدان خوب، نوازندگان خوب، آهنگساز درجه یک- عمده آهنگساز است- انتخاب کنید.
مرحوم «زاهد» - عطاء الله زاهد- یک وقت به من گفت : «این موزیکِ فیلمِ «محمّد رسول اللهِ» معروف، از اذان مدینه یا مکه گرفته شده است. یک اذانی است که پخش می شود؛ و آن اذان را اتفاقاً، یک نفر در داخل کشور ما هم به شکل خوبی گفته است. همان اسلوب «اذان شریف»؛ که من هم از آن خوشم می آید. ایشان می گفت از یک الله اکبر او، این را گرفته اند، بسط داده اند، و این موزیک را از آن به وجود آورده اند. ان شاءالله این روش کار و این رفتار، هر چه بیشتر باید تقویت شود. باید هنر این کشور را به این سو بکشانید. ان شاءالله، باید هنر کشور را به سمت اصالتهای انقلاب بکشانید. این حرفهای حسابی ای که این ملتِ به این عظمت گفته و دنیا را پر کرده است، باید تبیین بشود. برای مردم خودمان هم باید تبیین بشود. ما فقط به سخنرانی روی آورده ایم. در حالی که بهترین بیانها در اختیار شماست، و می توانید اینها را برای مردم تبیین کنید.
بهترین خوانندگان
ما از هنر خوانندگیِ خوب و موسیقی حلال، استقبال می کنیم. بسیار خوب است اگر خوانندگان بتوانند همان حدّ صحیحِ موسیقی حلال را پیدا و حفظ کنند و بخصوص اشعار خوب را بخوانند که هنر بزرگی است. استفاده از حنجره، بسیار کار عظیمی است. کاری که حنجره می کند، ساز نمی تواند بکند. ساز، حنجره را مشایعت می کند. حیات و زندگی مالِ حنجره و مالِ نفس انسانی است. اگر بتوانند، این کار را ان شاءالله بکنند و صدایشان هم در یک حد، متوقّف نماند. سفارش ما به آقایانِ خوانندگان هم مثل شعرا همین است که باید مرتّباً به پله های بالاتر پا بگذارند و پیش بروند.
مرز حلال و حرام
این که ما بگوییم موسیقی بهترین راه مقابله با تهاجم فرهنگی است، نه، من به این معتقد نیستم که موسیقی یک چنین کششی داشته باشد. بهتر است بگویم یکی از راههای مبارزه با تهاجم فرهنگی است. البته با شرایطی می تواند باشد، اما بهترین راهش را نمی دانم. بعضی خیال می کنند که مرز موسیقی حلال و حرام، موسیقی سنتی ایرانی و موسیقی غیر سنتی است؛ نه، این طوری نیست. آن موسیقی که منادیان دین و شرع همیشه در دوره های گذشته با آن مقابله می کردند و می گفتند حرام است، همان موسیقی سنتی ایرانی خودمان است که به شکل حرامی در دربارهای سلاطین، در نزد افراد بی بند و بار، در نزد افرادی که به شهوات تمایل داشتند، اجرا می شده است. بنابراین، مرز موسیقی حلال و حرام، عبارت از ایرانی بودن، سنتی بودن، قدیمی بودن، کلاسیک بودن، غربی بودن یا شرقی بودن نیست؛ «مرز» آن چیزی است که عرض کردم.
البته الآن دستگاههایی هستند که دارند ممیزی می کنند؛ اما من خیلی اطمینان ندارم که این ممیزیها صددرصد درست باشد. گاهی می آیند به ما می گویند که یک نوار بسیار بد یا مبتذلی دارند به صورت مجاز پخش می کنند؛ گاهی هم ممکن است عکس این اتفاق بیفتد.
موسیقی می تواند گمراه کننده باشد، می تواند انسان را به شهوات دچار کند، می تواند انسان را غرق در ابتذال و فساد و پستی بکند؛ می تواند هم این نباشد و می تواند عکس این باشد؛ مرز حلال و حرام این جاست.